کاربر میهمان خوش آمدید  |  ورود به پنل کاربری  | 
        امروز : 07 دي 1403
 

بهترین زمان برای تربیت اراده ، ایام جوانی است           كودكان خود را برای زمانی غیر از روزگار خویش پرورش دهید ، چراكه آنان در روزگاری كه با دوران شما متفاوت است به وجود آمده اند(امام علی علیه السلام )            

 

کسب افتخارات

کسب مدال برنز در آزمون

 

کسب مقام دوم در مسابقات رباتیک

 

کسب مقام اول در مسابقات پاراکس توسط آقای هومن مرندی

 

 

کسب مقام سومی مسابقات فرهنگی در رشته تک خوانی توسط آقای امیر محمد ده یادگاری

اخبار کوتاه

اولیا محترم و دانش آموزان می توانند با وارد نمودن کد دانش آموزی و رمز عبور در جریان امور تحصیلی قرار گیرند.

رسول الله (ص)

 

طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است. خداوند جويندگان دانش را دوست دارد.

سخن روز
به دنیا نیامدن بهتر از آموزش نیافتن و نادان ماندن است؛ زیرا جهالت، ریشه ی همه بدبختی ها است
((افلاطون))
تلاش مستمر ، تنها پل بین اهداف و موفقیت است.
(جیم ران)
نقطه مشترک تمام افراد موفق در این است که حد فاصل میان تصمیم و عمل را بسیار کوچک نگه می دارند
(پیتر دراکر)
“همه به تغییر دادن دنیا فکر می کنند ولی هیچ کس به تغییر دادن خودش فکر نمی کند”
( لئو تولستوی)
 
آمار بازدید
خلاصه آمار بازدید


تعداد کاربر آنلاین :  2 نفر
تعداد بازدید :  66100 نفر
عنوان مقاله : آی کیو یا ای کیو: کدام مهمتر است؟
نویسنده :
مترجم :
تهیه کننده : خبرگزاری پانا
تاریخ تنظیم : 13 مهر 1394

حتما شما هم اصطلاح «هوش هیجانی» را از این طرف و آن طرف شنیده اید.ش اید هم این را شنیده باشید که این نوع هوش تازه کشف شده، بسیار بیشتر از هوش سابق که با نمره ای به نام IQ سنجیده می شد، می تواند موفقیت آدمی را پیش بینی کند.

در این مقاله ابتدا هوش هیجانی را بررسی می کنیم تا شما داوطلبان و دانش آموزان  با آن بیشتر آشنا شوید؛ سپس کاربرد هر یک از نکات گفته شده در مقاله را برای شما بیان می کنیم.
«هوش هیجانی» را اینگونه تعریف کرده اند: «توانایی تشخیص هیجان های خودو دیگران، توانایی درک هیجان های دیگران و توانایی مدیریت هیجان های خود و دیگران. هر کدام از بخش های این تعریف، مهارتی هستندکه باید آموخته شوند.»
 
*چند نوع هیجان داریم؟
معمولا وقتی پای تقسیم بندی هیجان به میان می آید، روانشناس ها از شش هیجان اصلی که در همه فرهنگ های دنیا وجود دارد، سخن می گویند؛ مواردی نظیر ترس، خشم، تعجب، شادی، اندوه و نفرت. حتما شما هم در درونتان دنبال هیجان هایی می گردید که تا به حال نامی از آنها برده نشده است. درست است هیجان ها معمولا به شفافیت و شدت هیجان های اصلی نیستنداما در طبقه بندی بالا ترکیبی از ترس و پذیرش را «سلطه پذیری»، ترکیبی از خوشی و انتظار را «خوش بینی»، ترکیبی از عصبانیت و انتظار را «پرخاشگری»، ترکیبی از عصبانیت و نفرت را «اهانت» و ترکیبی از اندوه و تعجب را «یاس» می نامند.
 
*چرا اینگونه شدم؟
اینکه ما بفهمیم چرا غمگین یا چرا شاد شده ایم و یا کمی پیچیده تر از این موضوع، چرا از یک نفر خوشمان یا بدمان می آید، از تشخیص هیجان ها واجب ت رو مهمتر است. در مجموع، می توان برای هر کدام از هیجان های اصلی علتی کلی ذکر کرداما همین علت کلی می تواند در زندگی هر نفر معنی خاصی داشته باشد؛ مثلا داشتن اندوه، به دلیل از دست دادن موردی به وجود می آید؛ در حالی که برای کسی، از دست دادن می تواندگم کردن روان نویسش باشد و برای کس دیگر، مرگ مادر می تواند به معنای اندوه باشد. اینکه دقیقا بدانید چه چیزی باعث به وجودآمدن چه حسی در شما شده است، می تواند به شما کمک کند که هم بهتر خودتان را بشناسید و هم بهتر هیجان هایتان را مدیریت کنید.
 
*هیجانی شدن چه عواقبی دارد؟
هر هیجانی، چه مثبت و چه منفی، باعث ایجاد فرآیندهای فکری و رفتاری خاصی در درونمان می شود. وقتی که شادیم، سازگارتریم و ذهنمان برای فکرهای تازه آماده تر است؛ وقتی غمگینیم، انگیزه انجام هیچ کاری را نداریم؛ وقتی خشمگینیم فکرهای منفی در سرمان می چرخند و می خواهیم یک جوری از خودمان دفاع کنیم؛ وقتی متعجب می شویم، لحظه ای ذهنمان ایست می دهد و نمی توانیم فکر کنیم و بعد برعکس، توجه بیشتری به موضوع تعجب آور می کنیم. وقتی می ترسیم، اول متوقف می شویم و بعد دنبال راه فرار می گردیم و بالاخره وقتی از چیزی متنفر می شویم، می خواهیم طوری منبع تنفر را از خودمان دور کنیم.
 
*چه مقدار از هیجان خوب است؟
در علم روانشناسی منحنی مشهوری به نام «U شکل» وجوددارد که به

بازدید: 454